جدول جو
جدول جو

معنی نازک خلق - جستجوی لغت در جدول جو

نازک خلق
(زُ خُ)
نرم خوی. متواضع. (ناظم الاطباء). نازک طبع. نازک خو. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نازک خلق
نرمخوی فروتن، زود رنج نرم خوی متواضع، حساس زود رنج
تصویری از نازک خلق
تصویر نازک خلق
فرهنگ لغت هوشیار
نازک خلق
آرام، عطوف، مهربان، نازک طبع، حساس، زودرنج، نازک نارنجی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نازک دل
تصویر نازک دل
زودرنج، رقیق القلب، برای مثال کار هر نازک دلی نبود قتال / که گریزد از خیالی چون خیال (مولوی - ۸۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
(زُ دِ)
رقت قلب. مهربانی. زودرنجی. رحم دلی. حالت و صفت نازک دل
لغت نامه دهخدا
(دُمَ فِ / فَ)
نازک خوار
لغت نامه دهخدا
(زُ دِ)
دل نازک. رقیق القلب. لین الفوآد. زودرنج. آنکه زود از بدی متأثر شود و گرید. حساس:
زنان نازک دلند و سست رایند
بهر خو چون برآریشان برآیند.
(ویس و رامین).
بس این سنگ سخت از دل انگیختن
به نازک دلان درنیامیختن.
نظامی.
مرنج ای شاه نازک دل بدین رنج
که گنج است آن صنم در خاک به گنج.
نظامی.
کار هر نازک دلی نبود قتال
که گریزد ازخیالی چون خیال.
مولوی.
نشست و خاست چو شبنم در این گلستان کن
مشو به خاطر نازک دلان گران زنهار.
صائب.
نازک دلی مباد که رحم آیدت بمن
زودم بکش نگاه به این چشم تر مکن.
؟ (از انجمن آرا).
در این سودا چرا باشد زیانم
که او نازک دل و من سخت جانم.
وصال
لغت نامه دهخدا
(خُ)
خوش خوی. خوش رفتار. ملایم و مهربان
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازک خلقی
تصویر نازک خلقی
نرم خویی تواضع، حساسیت زود رنجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک دلی
تصویر نازک دلی
متاثرگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک خور
تصویر نازک خور
نازک خوار
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه از ناملایمات زود متاثر گردد زود رنج حساس. زنان نازک دلندوسست رایند بهر خو چون بر آریشان برآیند. (ویس ورامین)، رقیق القلب مهربان: کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد از خیالی چون خیال. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک دل
تصویر نازک دل
((~. دِ))
زودرنج، حساس، رقیق القلب
فرهنگ فارسی معین
خوش اخلاق، خوش خلق، خوشخو، فرشته خو، نیک خصلت، نیک سیرت، نیکوخصال
متضاد: بدخلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باعاطفه، حساس، رقیق القلب، زودرنج، سریع التاثیر، سریع التاثر، عطوف، مهربان
متضاد: سنگدل
فرهنگ واژه مترادف متضاد